۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

فقط همینو بخوایم امسال!

🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬

🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻

🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉


امسال سر سال تحویل بترکونید...برای امام زمانتون دلبری کنین...😌😌😌

نشون بدین که عاشقشین....😍😍😍نشون بدین که منتظرشین...😇😇😇

نشون بدین که بی قرارشین....😭

در هر صورت یه جوری باشه که اونقد سر سال تحویل به

 یاد آقا باشین که ایشون هم به یادتون باشن...

البته آقا همیشه هوامونو دارن....و همیشه

به ما فکر میکنن...😊


آقای رائفی پور میگفت اصلا سال که داره تحویل میشه

 وسط دعای فرج

اللهی عظم البلاء باشیم....🙏🙏🙏


آقا داره میاد آی ملت....جا نمونین....زیر لگد دشمنش بیدار نشین....

آی ملت....آاااای...


برا همدیگه دعا کنیم مستجاب میشه....برا هم دعا کنیم...

برا عاقبت بخیریمون...برا سربازی اماممون....




ان شاءالله که سال خوبی رو پیش رو داشته باشین همگی!!😊😊

پر از برکت...

پر از موفقیت....

پر از سلامتی...

پر از امام زمان عج😇😇


یا علی✌

  • miranda //
  • چهارشنبه ۲۹ اسفند ۹۷

رنگی رنگی!!


   میریم که داشته باشیم رنگ آمیزی تخم مرغ سفره هفت سینو😁😁😁

بعد از سالها هوس کردم یه تنوعی تو سفره ایجاد کنم!!

بد نیست ها!!!

شما هم بیاین😊

  • miranda //
  • يكشنبه ۲۶ اسفند ۹۷

هفته آخر دانشگاه

یک توصیه ی اکید و مهم رو از منه جوون بشنوین!!

اینکه به محض این که میفهمین طرف مقابلتون احمق و

 زبون نفهم تشریف دارن به شدت ازش فاصله بگیرید....

به شدت!!دیدم که میگم!!

وگرنه شما هم مثل اون احمق تصور میشید!!

چون اگه احمق نبودید باهاش این رابطه ی

 دوستانه ی کذایی رو ادامه نمیدادید.


بهش میگم نرو سر کلاس تشکیل نشه...تو بری یه نفرم باشه 

این کلاسو تشکیل میده...بعد ما غیبت میخوریم...

کل کلاس میگن نمیرن...پاشد رفت و 32 نفر 

غیبت زده شدن😐😐😐😐😐😐این اولین بارش نیست...ترم پیش هم

یه دعوای حسابی بینمون شد...ولی زنگ زد عذرخواهی کرد...از صبح اینقد 

از دستش حرص خوردم این پلکم هی میپره...



امروز وسایلمو جمع کردمو همرو بستم...فردا میرم تهران....

برنامه های جدیدی دارم...جدید...



پینوشت:دیگ هیچ وقت باهاش هم اتاقی و هم کلاسی نمیشم 

و نخواهم شد.

دهنمان آسفالت شد....😐😐😐

  • miranda //
  • چهارشنبه ۲۲ اسفند ۹۷

شازده کوچولو!!!

دنیای عجیبی رو با خوندش تجربه کردم...

اصلا وقتی این کتابو میخونی انگار یه دنیای دیگ رو داری تجربه میکنی...

دنیایی که شاید پیش چشممون هست و ما هر روز از کنارش رد میشیم...

اما در عین حال ازش غافلیم...انقدر که وارد بازیه کثیف دنیا شدیم همه چی

رو فراموش کردیم...حتی خودمونو....هدفمونو...

اینکه باطن هرچیز مهمه...نه آرایش ظاهریش....


اینکه وارد دنیای آدم بزرگا نشی...مثه آدم بزرگا نشی....همه چی رو لمس کنی...

تجربه کنی...زندگی کنی و سرسری از کنار اتفاقا و آدمای کنارت نگذری....



پینوشت....

عاقا رفتیم مسابقه چ مسابقه ای!!!گزینه ها همش شبیه هم بود😐

به مراقب جلسه گفتم بیا جون من ببین این گزینه چ فرقی با اون گزینه داره!!

بعد خوندش و گفت اعععع😂😂😀😀

راس میگی ها🤓

من😐

اون😁

من😑

دعا کنین دیگ


  • miranda //
  • شنبه ۱۸ اسفند ۹۷

بازگشت ما به سوی وبلاگ

بعد کنکور کلی برنامه داشتم....که به لطف دانشگاه هیچکدوم عملی نشد😐

سمیه نیا دانشگاه....

بیای دانشگاه اسکول میشی....علاف میشی....

سمیه بیای دانشگاه فقط باید پاس کنی...هیچی رو نمیتونی تجربه کنی...


سمیه....برووووو.. برو پی زندگیت😂


شنبه دانشگاه مسابقه ی کتابخونیه...کتاب شازده کوچولو....دعا کنین برنده شم😂😂😂😂😂

بعلهههع😂😂😂

  • miranda //
  • جمعه ۱۷ اسفند ۹۷